نمل |
93 |
ِ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ فَتَعْرِفُونَهَا وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ... |
و قل الحمد لله سيريکم اياته فتعرفونها و ما ربک بغافل عما تعملون ... |
؛ بزودی آياتش را به شما نشان میدهد تا آن را بشناسيد؛ و پروردگار تو از آنچه انجام میدهيد غافل نيست! ... |
will show you His signs, and you will recognize them. And your Lord is not unaware of what you do." ... |
قصص |
1 |
طسم ... |
طسم ... |
طسم! ... |
Ta, Seen, Meem. ... |
قصص |
2 |
تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ ... |
تلک ايات الکتاب المبين ... |
اينها از آيات كتاب مبين است! ... |
These are the verses of the clear Book. ... |
قصص |
3 |
نَتْلُوا عَلَيْكَ مِن نَّبَإِ مُوسَى وَفِرْعَوْنَ بِالْحَقِّ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ... |
نتلوا عليک من نبا موسى و فرعون بالحق لقوم يؤمنون ... |
ما از داستان موسی و فرعون بحقّ بر تو میخوانيم، برای گروهی كه (طالب حقّند و) ايمان میآورند! ... |
We recite to you from the news of Moses and Pharaoh in truth for a people who believe. ... |
قصص |
4 |
ئِفَةً مِّنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ ... |
عون علا في الارض و جعل اهلها شيعا يستضعف طائفة منهم يذبح ابناءهم و يستحيي نساءهم انه کان من المفسدين ... |
پسرانشان را سر میبريد و زنانشان را (برای كنيزی و خدمت) زنده نگه میداشت؛ او به يقين از مفسدان بود! ... |
slaughtering their [newborn] sons and keeping their females alive. Indeed, he was of the corrupters. ... |
قصص |
5 |
َّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ ... |
و نريد ان نمن على الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثين ... |
ما میخواهيم بر مستضعفان زمين منّت نهيم و آنان را پيشوايان و وارثان روی زمين قرار دهيم! ... |
onfer favor upon those who were oppressed in the land and make them leaders and make them inheritors ... |
قصص |
6 |
َ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَنُرِي فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُم مَّا كَانُوا يَحْذَرُونَ ... |
و نمکن لهم في الارض و نري فرعون و هامان و جنودهما منهم ما کانوا يحذرون ... |
ابرجا سازيم؛ و به فرعون و هامان و لشكريانشان، آنچه را از آنها [= بنی اسرائيل] بيم داشتند نشان دهيم! ... |
nd show Pharaoh and [his minister] Haman and their soldiers through them that which they had feared. ... |
قصص |
7 |
ي الْيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ ... |
وسى ان ارضعيه فاذا خفت عليه فالقيه في اليم و لا تخافي و لا تحزني انا رادوه اليک و جاعلوه من المرسلين ... |
ی نيل) بيفكن؛ و نترس و غمگين مباش، كه ما او را به تو بازمیگردانيم، و او را از رسولان قرار میدهيم!» ... |
ear and do not grieve. Indeed, We will return him to you and will make him [one] of the messengers." ... |
قصص |
8 |
نَ لِيَكُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَحَزَنًا إِنَّ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا كَانُوا خَاطِئِينَ ... |
فالتقطه ال فرعون ليکون لهم عدوا و حزنا ان فرعون و هامان و جنودهما کانوا خاطئين ... |
گرفتند، تا سرانجام دشمن آنان و مايه اندوهشان گردد! مسلّماً فرعون و هامان و لشكريانشان خطاكار بودند. ... |
enemy and a [cause of] grief. Indeed, Pharaoh and Haman and their soldiers were deliberate sinners. ... |
قصص |
9 |
ْنٍ لِّي وَلَكَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَى أَن يَنفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ... |
و قالت امرات فرعون قرت عين لي و لک لا تقتلوه عسى ان ينفعنا او نتخذه ولدا و هم لا يشعرون ... |
ا او را بعنوان پسر خود برگزينيم!» و آنها نمیفهميدند (كه دشمن اصلی خود را در آغوش خويش میپرورانند)! ... |
. Do not kill him; perhaps he may benefit us, or we may adopt him as a son." And they perceived not. ... |
قصص |
10 |
ِغًا إِن كَادَتْ لَتُبْدِي بِهِ لَوْلَا أَن رَّبَطْنَا عَلَى قَلْبِهَا لِتَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ... |
و اصبح فؤاد ام موسى فارغا ان کادت لتبدي به لو لا ان ربطنا على قلبها لتکون من المؤمنين ... |
فرزندش) تهی گشت؛ و اگر دل او را (بوسيله ايمان و اميد) محكم نكرده بوديم، نزديك بود مطلب را افشا كند! ... |
lose [the matter concerning] him had We not bound fast her heart that she would be of the believers. ... |
قصص |
11 |
وَقَالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّيهِ فَبَصُرَتْ بِهِ عَن جُنُبٍ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ... |
و قالت لاخته قصيه فبصرت به عن جنب و هم لا يشعرون ... |
ر او گفت: «وضع حال او را پيگيری كن!» او نيز از دور ماجرا را مشاهده كرد در حالی كه آنان بیخبر بودند. ... |
d she said to his sister, "Follow him"; so she watched him from a distance while they perceived not. ... |
قصص |
12 |
ِن قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ ... |
و حرمنا عليه المراضع من قبل فقالت هل ادلکم على اهل بيت يکفلونه لکم و هم له ناصحون ... |
ما را به خانوادهای راهنمايی كنم كه میتوانند اين نوزاد را برای شما كفالت كنند و خيرخواه او باشند؟!» ... |
sehold that will be responsible for him for you while they are to him [for his upbringing] sincere?" ... |
قصص |
13 |
ْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ... |
فرددناه الى امه کي تقر عينها و لا تحزن و لتعلم ان وعد الله حق و لکن اکثرهم لا يعلمون ... |
رش بازگردانديم تا چشمش روشن شود و غمگين نباشد و بداند كه وعده الهی حق است؛ ولی بيشتر آنان نمیدانند! ... |
rieve and that she would know that the promise of Allah is true. But most of the people do not know. ... |
قصص |
14 |
وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ... |
و لما بلغ اشده و استوى اتيناه حکما و علما و کذلک نجزي المحسنين ... |
و هنگامی كه (موسی) نيرومند و كامل شد، حكمت و دانش به او داديم؛ و اين گونه نيكوكاران را جزا میدهيم! ... |
ally] mature, We bestowed upon him judgement and knowledge. And thus do We reward the doers of good. ... |
قصص |
15 |
َزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَيْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُّضِلٌّ مُّبِينٌ ... |
فاستغاثه الذي من شيعته على الذي من عدوه فوکزه موسى فقضى عليه قال هذا من عمل الشيطان انه عدو مضل مبين ... |
زمين افتاد و مرد)؛ موسی گفت: «اين (نزاع شما) از عمل شيطان بود، كه او دشمن و گمراهكننده آشكاری است» ... |
he one from his faction called for help to him against the one from his enemy, so Moses struck him a ... |
قصص |
16 |
قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ... |
قال رب اني ظلمت نفسي فاغفر لي فغفر له انه هو الغفور الرحيم ... |
س) عرض كرد: «پروردگارا! من به خويشتن ستم كردم؛ مرا ببخش!» خداوند او را بخشيد، كه او غفور و رحيم است! ... |
have wronged myself, so forgive me," and He forgave him. Indeed, He is the Forgiving, the Merciful. ... |
قصص |
17 |
قَالَ رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَيَّ فَلَنْ أَكُونَ ظَهِيرًا لِّلْمُجْرِمِينَ ... |
قال رب بما انعمت علي فلن اکون ظهيرا للمجرمين ... |
عرض كرد: «پروردگارا! بشكرانه نعمتی كه به من دادی، هرگز پشتيبان مجرمان نخواهم بود!» ... |
said, "My Lord, for the favor You bestowed upon me, I will never be an assistant to the criminals." ... |
قصص |
18 |
فَإِذَا الَّذِي اسْتَنصَرَهُ بِالْأَمْسِ يَسْتَصْرِخُهُ قَالَ لَهُ مُوسَى إِنَّكَ لَغَوِيٌّ مُّبِينٌ ... |
فاصبح في المدينة خائفا يترقب فاذا الذي استنصره بالامس يستصرخه قال له موسى انک لغوي مبين ... |
ده بود فرياد میزند و از او كمك میخواهد، موسی به او گفت: «تو آشكارا انسان (ماجراجو و) گمراهی هستی!» ... |
ied out to him [once again]. Moses said to him, "Indeed, you are an evident, [persistent] deviator." ... |
قصص |
19 |
إِن تُرِيدُ إِلَّا أَن تَكُونَ جَبَّارًا فِي الْأَرْضِ وَمَا تُرِيدُ أَن تَكُونَ مِنَ الْمُصْلِحِينَ ... |
تريد ان تقتلني کما قتلت نفسا بالامس ان تريد الا ان تکون جبارا في الارض و ما تريد ان تکون من المصلحين ... |
گونه كه ديروز انسانی را كشتی؟! تو فقط میخواهی جبّاری در روی زمين باشی، و نمیخواهی از مصلحان باشی!» ... |
someone yesterday? You only want to be a tyrant in the land and do not want to be of the amenders." ... |
قصص |
20 |
يَا مُوسَى إِنَّ الْمَلَأَ يَأْتَمِرُونَ بِكَ لِيَقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ إِنِّي لَكَ مِنَ النَّاصِحِينَ ... |
و جاء رجل من اقصى المدينة يسعى قال يا موسى ان الملا ياتمرون بک ليقتلوک فاخرج اني لک من الناصحين ... |
ای موسی! اين جمعيّت برای كشتن تو به مشورت نشستهاند؛ فوراً از شهر خارج شو، كه من از خيرخواهان توام!» ... |
over you [intending] to kill you, so leave [the city]; indeed, I am to you of the sincere advisors." ... |
قصص |
21 |
فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا يَتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ... |
فخرج منها خائفا يترقب قال رب نجني من القوم الظالمين ... |
حالی كه ترسان بود و هر لحظه در انتظار حادثهای؛ عرض كرد: «پروردگارا! مرا از اين قوم ظالم رهايی بخش!» ... |
it, fearful and anticipating [apprehension]. He said, "My Lord, save me from the wrongdoing people." ... |
قصص |
22 |
وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاءَ مَدْيَنَ قَالَ عَسَى رَبِّي أَن يَهْدِيَنِي سَوَاءَ السَّبِيلِ ... |
و لما توجه تلقاء مدين قال عسى ربي ان يهديني سواء السبيل ... |
و هنگامی كه متوجّه جانب مدين شد گفت: «اميدوارم پروردگارم مرا به راه راست هدايت كند!» ... |
d when he directed himself toward Madyan, he said, "Perhaps my Lord will guide me to the sound way." ... |
قصص |
23 |
َانِ قَالَ مَا خَطْبُكُمَا قَالَتَا لَا نَسْقِي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعَاءُ وَأَبُونَا شَيْخٌ كَبِيرٌ ... |
ناس يسقون و وجد من دونهم امراتين تذودان قال ما خطبکما قالتا لا نسقي حتى يصدر الرعاء و ابونا شيخ کبير ... |
را آب نمیدهيم تا چوپانها همگی خارج شوند؛ و پدر ما پيرمرد كهنسالی است (و قادر بر اين كارها نيست.)!» ... |
r flocks]. He said, "What is your circumstance?" They said, "We do not water until the shepherds dis ... |
قصص |
24 |
هُمَا ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ ... |
فسقى لهما ثم تولى الى الظل فقال رب اني لما انزلت الي من خير فقير ... |
ن دو آب كشيد؛ سپس رو به سايه آورد و عرض كرد: «پروردگارا! هر خير و نيكی بر من فرستی، به آن نيازمندم!» ... |
to the shade and said, "My Lord, indeed I am, for whatever good You would send down to me, in need." ... |
قصص |
25 |
ا فَلَمَّا جَاءَهُ وَقَصَّ عَلَيْهِ الْقَصَصَ قَالَ لَا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ... |
قالت ان ابي يدعوک ليجزيک اجر ما سقيت لنا فلما جاءه و قص عليه القصص قال لا تخف نجوت من القوم الظالمين ... |
.» هنگامی كه موسی نزد او [= شعيب] آمد و سرگذشت خود را شرح داد، گفت: «نترس، از قوم ظالم نجات يافتی!» ... |
when he came to him and related to him the story, he said, "Fear not. You have escaped from the wron ... |
قصص |
26 |
قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ ... |
قالت احداهما يا ابت استاجره ان خير من استاجرت القوي الامين ... |
كن، زيرا بهترين كسی را كه میتوانی استخدام كنی آن كسی است كه قوىّ و امين باشد (و او همين مرد است)!» ... |
said, "O my father, hire him. Indeed, the best one you can hire is the strong and the trustworthy." ... |
قصص |
27 |
فَمِنْ عِندِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِن شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ ... |
على ان تاجرني ثماني حجج فان اتممت عشرا فمن عندک و ما اريد ان اشق عليک ستجدني ان شاء الله من الصالحين ... |
ّتی از ناحيه توست؛ من نمیخواهم كار سنگينی بر دوش تو بگذارم؛ و ان شاء الله مرا از صالحان خواهی يافت» ... |
be [as a favor] from you. And I do not wish to put you in difficulty. You will find me, if Allah wil ... |
قصص |
28 |
بَيْنَكَ أَيَّمَا الْأَجَلَيْنِ قَضَيْتُ فَلَا عُدْوَانَ عَلَيَّ وَاللَّهُ عَلَى مَا نَقُولُ وَكِيلٌ ... |
قال ذلک بيني و بينک ايما الاجلين قضيت فلا عدوان علي و الله على ما نقول وکيل ... |
ت را انجام دهم ستمی بر من نخواهد بود (و من در انتخاب آن آزادم)! و خدا بر آنچه ما میگوييم گواه است!» ... |
of the two terms I complete - there is no injustice to me, and Allah, over what we say, is Witness." ... |
قصص |
29 |
َسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ ... |
من جانب الطور نارا قال لاهله امکثوا اني انست نارا لعلي اتيکم منها بخبر او جذوة من النار لعلکم تصطلون ... |
نيد كه من آتشی ديدم! (میروم) شايد خبری از آن برای شما بياورم، يا شعلهای از آتش تا با آن گرم شويد!» ... |
here; indeed, I have perceived a fire. Perhaps I will bring you from there [some] information or bur ... |
قصص |
30 |
الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَن يَا مُوسَى إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ ... |
لما اتاها نودي من شاطئ الواد الايمن في البقعة المبارکة من الشجرة ان يا موسى اني انا الله رب العالمين ... |
درّه، در آن سرزمين پر بركت، از ميان يك درخت ندا داده شد كه: «ای موسی! منم خداوند، پروردگار جهانيان! ... |
e of the valley in a blessed spot - from the tree, "O Moses, indeed I am Allah, Lord of the worlds." ... |
قصص |
31 |
ا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ يَا مُوسَى أَقْبِلْ وَلَا تَخَفْ إِنَّكَ مِنَ الْآمِنِينَ ... |
و ان الق عصاک فلما راها تهتز کانها جان ولى مدبرا و لم يعقب يا موسى اقبل و لا تخف انک من الامنين ... |
كند، ترسيد و به عقب برگشت، و حتّی پشت سر خود را نگاه نكرد! ندا آمد: «برگرد و نترس، تو در امان هستی! ... |
ht and did not return. [Allah said], "O Moses, approach and fear not. Indeed, you are of the secure. ... |
قصص |
32 |
فَذَانِكَ بُرْهَانَانِ مِن رَّبِّكَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ ... |
من غير سوء و اضمم اليک جناحک من الرهب فذانک برهانان من ربک الى فرعون و ملائه انهم کانوا قوما فاسقين ... |
= معجزه عصا و يد بيضا] برهان روشن از پروردگارت بسوی فرعون و اطرافيان اوست، كه آنان قوم فاسقی هستند!» ... |
r those are two proofs from your Lord to Pharaoh and his establishment. Indeed, they have been a peo ... |
قصص |
33 |
قَالَ رَبِّ إِنِّي قَتَلْتُ مِنْهُمْ نَفْسًا فَأَخَافُ أَن يَقْتُلُونِ ... |
قال رب اني قتلت منهم نفسا فاخاف ان يقتلون ... |
عرض كرد: «پروردگارا! من يك تن از آنان را كشتهام؛ میترسم مرا به قتل برسانند! ... |
He said, "My Lord, indeed, I killed from among them someone, and I fear they will kill me. ... |
قصص |
34 |
وَ أَفْصَحُ مِنِّي لِسَانًا فَأَرْسِلْهُ مَعِيَ رِدْءًا يُصَدِّقُنِي إِنِّي أَخَافُ أَن يُكَذِّبُونِ ... |
و اخي هارون هو افصح مني لسانا فارسله معي ردءا يصدقني اني اخاف ان يکذبون ... |
انش از من فصيحتر است؛ او را همراه من بفرست تا ياور من باشد و مرا تصديق كند؛ میترسم مرا تكذيب كنند!» ... |
me in tongue, so send him with me as support, verifying me. Indeed, I fear that they will deny me." ... |
قصص |
35 |
كُمَا سُلْطَانًا فَلَا يَصِلُونَ إِلَيْكُمَا بِآيَاتِنَا أَنتُمَا وَمَنِ اتَّبَعَكُمَا الْغَالِبُونَ ... |
قال سنشد عضدک باخيک و نجعل لکما سلطانا فلا يصلون اليکما باياتنا انتما و من اتبعکما الغالبون ... |
رای شما سلطه و برتری قرارمیدهيم؛ و به بركت آيات ما، بر شما دست نمیيابند؛ شما و پيروانتان پيروزيد!» ... |
ot reach you. [It will be] through Our signs; you and those who follow you will be the predominant." ... |
قصص |
36 |
نَاتٍ قَالُوا مَا هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّفْتَرًى وَمَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي آبَائِنَا الْأَوَّلِينَ ... |
فلما جاءهم موسى باياتنا بينات قالوا ما هذا الا سحر مفترى و ما سمعنا بهذا في ابائنا الاولين ... |
تند: «اين چيزی جز سحر نيست كه بدروغ به خدا بسته شده؛ ما هرگز چنين چيزی را در نياكان خود نشنيدهايم!» ... |
"This is not except invented magic, and we have not heard of this [religion] among our forefathers." ... |
قصص |
37 |
اءَ بِالْهُدَى مِنْ عِندِهِ وَمَن تَكُونُ لَهُ عَاقِبَةُ الدَّارِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ ... |
و قال موسى ربي اعلم بمن جاء بالهدى من عنده و من تکون له عاقبة الدار انه لا يفلح الظالمون ... |
و كسانی كه عاقبت نيك سرا(ی دنيا و آخرت) از آن آنهاست آگاهتر است! مسلّماً ظالمان رستگار نخواهند شد!» ... |
th guidance from Him and to whom will be succession in the home. Indeed, wrongdoers do not succeed." ... |
قصص |
38 |
َاجْعَل لِّي صَرْحًا لَّعَلِّي أَطَّلِعُ إِلَى إِلَهِ مُوسَى وَإِنِّي لَأَظُنُّهُ مِنَ الْكَاذِبِينَ ... |
من اله غيري فاوقد لي يا هامان على الطين فاجعل لي صرحا لعلي اطلع الى اله موسى و اني لاظنه من الکاذبين ... |
، و برای من برج بلندی ترتيب ده تا از خدای موسی خبر گيرم؛ هر چند من گمان میكنم او از دروغگويان است!» ... |
e for me a tower that I may look at the God of Moses. And indeed, I do think he is among the liars." ... |
قصص |
39 |
ْبَرَ هُوَ وَجُنُودُهُ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ إِلَيْنَا لَا يُرْجَعُونَ ... |
و استکبر هو و جنوده في الارض بغير الحق و ظنوا انهم الينا لا يرجعون ... |
(سرانجام) فرعون و لشكريانش بدون حقّ در زمين استكبار كردند، و پنداشتند بسوی ما بازگردانده نمیشوند! ... |
nd his soldiers, in the land, without right, and they thought that they would not be returned to Us. ... |
قصص |
40 |
فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِينَ ... |
فاخذناه و جنوده فنبذناهم في اليم فانظر کيف کان عاقبة الظالمين ... |
ما نيز او و لشكريانش را گرفتيم و به دريا افكنديم؛ اكنون بنگر پايان كار ظالمان چگونه بود! ... |
We took him and his soldiers and threw them into the sea. So see how was the end of the wrongdoers. ... |
قصص |
41 |
وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنصَرُونَ ... |
و جعلناهم ائمة يدعون الى النار و يوم القيامة لا ينصرون ... |
[= فرعونيان] را پيشوايانی قرار داديم كه به آتش (دوزخ) دعوت میكنند؛ و روز رستاخيز ياری نخواهند شد! ... |
d We made them leaders inviting to the Fire, and on the Day of Resurrection they will not be helped. ... |
قصص |
42 |
وَأَتْبَعْنَاهُمْ فِي هَذِهِ الدُّنْيَا لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ هُم مِّنَ الْمَقْبُوحِينَ ... |
و اتبعناهم في هذه الدنيا لعنة و يوم القيامة هم من المقبوحين ... |
و در اين دنيا نيز لعنتی بدنبال آنان قرار داديم؛ و روز قيامت از زشترويانند! ... |
to overtake them in this world a curse, and on the Day of Resurrection they will be of the despised. ... |
قصص |
43 |
أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ الْأُولَى بَصَائِرَ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لَّعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ... |
و لقد اتينا موسى الکتاب من بعد ما اهلکنا القرون الاولى بصائر للناس و هدى و رحمة لعلهم يتذکرون ... |
رون نخستين را هلاك نموديم؛ كتابی كه برای مردم بصيرتآفرين بود، و مايه هدايت و رحمت؛ شايد متذكر شوند! ... |
mer generations, as enlightenment for the people and guidance and mercy that they might be reminded. ... |
قصص |
44 |
َا كُنتَ بِجَانِبِ الْغَرْبِيِّ إِذْ قَضَيْنَا إِلَى مُوسَى الْأَمْرَ وَمَا كُنتَ مِنَ الشَّاهِدِينَ ... |
و ما کنت بجانب الغربي اذ قضينا الى موسى الامر و ما کنت من الشاهدين ... |
رمان نبوّت را به موسی داديم؛ و تو از شاهدان نبودی (در آن هنگام كه معجزات را در اختيار موسی گذارديم)! ... |
of the mount] when We revealed to Moses the command, and you were not among the witnesses [to that]. ... |
قصص |
45 |
وَمَا كُنتَ ثَاوِيًا فِي أَهْلِ مَدْيَنَ تَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا وَلَكِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ ... |
لکنا انشانا قرونا فتطاول عليهم العمر و ما کنت ثاويا في اهل مدين تتلوا عليهم اياتنا و لکنا کنا مرسلين ... |
آنها [= مشركان مكّه] بخوانی، ولی ما بوديم كه تو را فرستاديم (و اين آيات را در اختيارت قرار داديم)! ... |
dent among the people of Madyan, reciting to them Our verses, but We were senders [of this message]. ... |
قصص |
46 |
مِّن رَّبِّكَ لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أَتَاهُم مِّن نَّذِيرٍ مِّن قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ... |
و ما کنت بجانب الطور اذ نادينا و لکن رحمة من ربک لتنذر قوما ما اتاهم من نذير من قبلک لعلهم يتذکرون ... |
ا بوسيله آن قومی را انذار كنی كه پيش از تو هيچ انذاركنندهای برای آنان نيامده است؛ شايد متذكّر شوند! ... |
y from your Lord to warn a people to whom no warner had come before you that they might be reminded. ... |
قصص |
47 |
وا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ... |
ان تصيبهم مصيبة بما قدمت ايديهم فيقولوا ربنا لو لا ارسلت الينا رسولا فنتبع اياتک و نکون من المؤمنين ... |
رسيد، میگفتند: «پروردگارا! چرا رسولی برای ما نفرستادی تا از آيات تو پيروی كنيم و از مؤمنان باشيم؟!» ... |
You not send us a messenger so we could have followed Your verses and been among the believers?"... ... |
قصص |
48 |
ُوا بِمَا أُوتِيَ مُوسَى مِن قَبْلُ قَالُوا سِحْرَانِ تَظَاهَرَا وَقَالُوا إِنَّا بِكُلٍّ كَافِرُونَ ... |
ا اوتي مثل ما اوتي موسى ا و لم يکفروا بما اوتي موسى من قبل قالوا سحران تظاهرا و قالوا انا بکل کافرون ... |
[= موسی و هارون] دو ساحرند كه دست به دست هم دادهاند (تا ما را گمراه كنند) و ما به هر دو كافريم»؟! ... |
ven to Moses before? They said, "[They are but] two works of magic supporting each other, and indeed ... |
قصص |
49 |
ُلْ فَأْتُوا بِكِتَابٍ مِّنْ عِندِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ... |
قل فاتوا بکتاب من عند الله هو اهدى منهما اتبعه ان کنتم صادقين ... |
ات و قرآن از سوی خدا نيست)، كتابی هدايتبخشتر از اين دو از نزد خدا بياوريد، تا من از آن پيروی كنم!» ... |
om Allah which is more guiding than either of them that I may follow it, if you should be truthful." ... |